ریشه ضرب المثل ها
. این طفل یکشبه ره یکساله می رود :. از مصراع بالا که به صورت ضرب المثل در آمده است در نشان دادن استعداد خارق العاده افراد که موجب بروز ظهور امور و اعمالی شگفت انگیز و خارج از حدود متعارف و انتظار می شود استفاده می کنند. راجع به تر قیات و پیشرفتهای شگرفی که زودتر از موعد مقرر تحقق پیدا می کنند نیز به آن تمثیل می جویند. ضرب المثل بالا متناسب با این موضوع به صور اشکال مختلفه گفته می شود. گاهی گفته می شود: این طفل یکشبه ره دهساله می رود و زمانی دهساله را تا حد صد ساله افزایش می دهند که طبعا دور از ذهن و تصور خواهد بود پیداست عبارت بالا همان مصرع
ادامه مطلب ...اینها همه شعر است :. هر سخن و عبارتی که منطق را در آن راهی نباشد اصطلاحا می گویند شعر است یعنی جنبه رویا و تخیل دارد فایدتی بر آن متصور نیست و هرگز جامعه عمل و تحقق نخواهد پوشید. به گفته ادیب محقق دکتر پرویز ناتل خانلری:" اگر تعریف شعر را به خود شاعران رجوع کنیم عبارت فصیح و بلیغی از ایشان می شنویم که بیشتر مدح و تحسین است تا وصف و تعریف. یکی شعر را وحی آسمانی و شاعر را هم رتبه پیغمبر می شمارد و دیگری آن را سحر بین می خواند. اما هیچ یک از این عبارات تعریفی درباره حقیقت شعر نمی دهد و تعریفات ادیبان و نویسندگان نیز گرهی از کار بسته نمی گشاید. ا
ادامه مطلب ...این شتری است که در خانه هر کس می خوابد:. . اصطلاح و ضرب المثل بالا به عنوان تسلیت و همدردی به کار می رود تا مصیبت دیدگان را موجب دلگرمی و دلجویی باشد و متعدیان و متجاوزان را مایه تنبیه و عبرت ، تا بدانند که عفریت مرگ در عقب است و مانند شتر قربانی در آستانه در هر خانه و کاشانه ای زانو به زمین می زند و تا بهره و نصیبی نستاند بر پای نمی خیزد، و همچنین از باب تذکر و هشدار به کسانی که در حسن نسیان و فراموشی ، آنان را در روزگار فراغ و آسایش در دریافت نشیب و فرود روزگار باز می دارد نیز ضرب المثل بالا مورد اصطلاح و استناد قرار می گیرد. .
ضرب المثل شتری ضرب المثل های شتری ضرب المثل خانه
ادامه مطلب ...یک گل دوست بدتر از هزار سنگ دشمن: (روایت اول). مردی بود دو دختر داشت خیلی از آنها خوب نگهداری میکرد، وسواس داشت که دخترها چون خوشگلند از خانه کمتر بیرون روند که چشم اشخاص ناشایست به آنها نیفتد. دخترها دستور پدر را شنیده بودند اما از بس دلشان در خانه خفه میشد هر وقت پدر از خانه بیرون میرفت آنها هم دم در خانهشان توی کوچه مینشستند و به تماشای مردم مشغول میشدند و این رسم اکثر مردم و خانوادهها بود که برای رفع دلتنگی در خانه مینشستند. از قضا روزی پادشاه و خدمتکارانش از جلو خانه آنها رد میشد چشمش به دخترها افتاد، دختر کوچکتر را پسندید
ضرب المثل گل ضرب المثل با گل ضرب المثل دوست
ادامه مطلب ...آره آورده :. شخصی برای مدتی به تهران رفت و در آنجا بیکار بود. پس از چندی به ده خودشان برگشت و مردم برای دیدنش به منزلش رفتند. هرکس از او سؤالی میکرد در جواب میگفت: "آره". خلاصه از بسکه آره گفت این گفتهاش ورد زبان مردم شده بود. در کوچه ـ هرکس که به دیدن آن شخص نرفته بود و برای اینکه بفهمد او پس از این مدت از تهران چه آورده ـ از دیگران میپرسید، در جواب میگفتند: . . "مدتی رفته تهران آره آورده". . . . ضرب المثل های زیبا از شهر و دیار خودتون رو در بخش نظرات بنویسید. یک دنیا سپاسگذاریم. گردآوری:مجله اینترنتی دلگرم. ضرب ا
ادامه مطلب ...من هلال را دیدم:. این مثل در موردی گفته میشود که یک نفر دیگران را از خوردن چیزی یا کردن کاری منع کند ولی خود در اولین فرصت آن منع کردنها را ندیده بگیرد و آن چیز یا کار را برای خود جایز بداند. این نکته هم گفتنی است که در افسانههای آذربایجان گرگ و روباه دو دشمن آشتیناپذیرند. . روباهی گرسنه به باغی رسید. دید دنبه بزرگی در تله گذاشتهاند. روباه خوب میدانست که اگر پوزه یا دست خود را به طرف دنبه دراز کند جا در جا گرفتار خواهد شد. در فکر چاره بود و اینور و آنور میرفت که از دور گرگی پیدا شد. روباه پیش رفت و سلام داد و گفت: "آ گرگ! چه
ادامه مطلب ...هر که چاهی بکنه بهر کسی اول خودش دوم کسی:. یا ( چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی . ) :. چون کسی به دیگری بدی کند یا در مجلسی یک نفر از بدیهایی که با او شده صحبت کند مردم میگویند آنکه برای تو چاه میکند اول خودش در چاه میافتد. . در زمان حضرت محمد(ص) شخصی که دشمن این خانواده بود هر وقت که میدید مسلمانان پیشرفت میکنند و کفار به پیغمبر ایمان میآورند خیلی رنج میکشید. عاقبت نقشه کشید که پیغمبر را به خانهاش دعوت کند و به آن حضرت آسیب برساند. به این منظور چاهی در خانهاش کند و آن را پر از خنجر و نیزه کرد آن وقت رفت نزد پیغمبر و گفت: "یا
ادامه مطلب ...هولی نمکی سرش آمده:. این ضربالمثل را در مورد کسانی میگویند که اول کاری را با شتاب شروع میکنند و در آخر خسته میشوند و دست از کار میکشند. . روزی یک هولی را میبردند نمک بارش کنند، در موقع رفتن پرسیدند هولی کجا میروی؟ با شادی گفت: "نمک، نمک، نمک". چون نمک بارش کردند و برگشت، بارش سنگین بود و رنج میبرد، پرسیدند: "هولی از کجا میآیی؟" با بیچارگی و بدبختی گفت: "ن. م. ک، ن. م. ک، ن. م. ک". . . . ضرب المثل های زیبا از شهر و دیار خودتون رو در بخش نظرات بنویسید. یک دنیا سپاسگذاریم. گردآوری:مجله اینترنتی دلگرم. ضرب المثل های فارسی ضرب المثل
ادامه مطلب ...یک بار جستی ای ملخ، دو بار جستی ای ملخ، بار سوم چوب است و فلک:. کسی که چند بار کارهای خطرناک کرده باشد و به تصادف از کیفر نجات یافته باشد و به همین سبب شیرک شده با گستاخی بخواهد باز هم به چنان کارها دست بزند به او گویند: یک بار جستی ای ملخ، دو بار جستی ای ملخ، بار سوم چوب است و فلک. . در عهد پادشاهی روزی یک زن به حمام رفت، اتفاقاً زن رمالباشی پادشاه در حمام بود و آن زن آمد و رختش را پهلوی رخت او بیرون آورد و وارد حمام شد. زن رمال شاه از حمام بیرون آمد و گفت: "این رخت کیست؟" گفتند: "این رخت فلان زن است". گفت: "بریزید توی آب" رخت آن زن بیچ
یک بار جستی ضرب المثل ضرب المثل ها
ادامه مطلب ...نه میخواهم خدا گوساله را به همسایهام بدهد و نه ماده گاو را به من:. این مثل را برای مردم حسود میآورند و میگویند. زنی که همیشه به همسایهها و دیگران حسودی میکرد و از این بابت خیلی هم عذاب میکشید، روزی به درگاه خداوند متعال نالید و از او یک ماده گاو درخواست کرد. همسایهای که شاهد تقاضای او بود، گفت: "چون تو خیلی حسودی، خدا به تو گاو نمیدهد، مگر از خدا بخواهی که اول گوسالهای به همسایهات بدهد و بعد ماده گاوی به تو". زن حسود در جواب گفت: "حالا که اینطور است، نه میخوام خدا گوساله را به همسادم بدد، آنه ما دیگوا به من". . . . ضرب المث
ضرب المثل خدا ضرب المثل گاو ضرب المثل با گاو
ادامه مطلب ...هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی:. میگویند: درویشی بود که در کوچه و محله راه میرفت و میخواند: "هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی" اتفاقاً زنی مکاره این درویش را دید و خوب گوش داد که ببیند چه میگوید وقتی شعرش را شنید گفت: "من پدر این درویش را در میآورم". . زن به خانه رفت و خمیر درست کرد و یک فتیر شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانهاش و به همسایهها گفت: "من به این درویش ثابت میکنم که هرچه کنی به خود نمیکنی". . از قضا زن یک پسر داشت که هفت سال بود گم شده بود یک دفعه پسر پیدا شد و برخو
ضرب المثل هرچه هرچه کنی به خود هرچه کنی به خود کنی
ادامه مطلب ...شما هم شهر آباد کن نیستید:. دهی بود که چند خانوار داشت از قضا آنها هم کوچ کردند به جای دیگری رفتند و فقط یک خروس و یک سگ در ده جا ماندند روباهی آن طرفها بود که میخواست خروس را بگیرد، خروس چون از قضیه باخبر شد پیش سگ رفت و گفت: "روباه میخواد منو بگیره و بخوره چکار کنم؟" سگ گفت: "من در گوشهای میخوابم تو هم یک تکه فرش بینداز رو من خودتم روی او بخواب و طوری نشون بده که لونهات همین جاست تا روباه خواست بیاد ترو بخوره من بلند میشم و اونو میگیرم". مدتی که از شب گذشت روباه دندان تیز کرد و به سراغ خروس آمد و تا خواست که خروس را بگیرد سگ به ا
ادامه مطلب ...صد رحمت به کفن دزد اولی:. مردی بود که از راه دزدیدن کفن مردگان و فروختن آنها امرار معاش میکرد و هرکس که میمرد او شبش میرفت قبرش را میشکافت و کفنش را میدزدید. این مرد روزی حس کرد که تمام عمرش گذشته و پایش لب گور است. پسرش را که تنها فرزندش بود صدا زد و گفت: "پسرجان من در تمام عمرم کاری کردم که لعن و طعن همه را به خودم خریدم. هیچکس در این دنیا نیست که بعد از مردنم ذکر خیری از من بکند. از تو میخواهم کاری کنی که مثل من وقتی پیر شدی از کارهایت پشیمان نشوی و همه ذکر خیر تو را بر زبان داشته باشند". پسر گفت: "پدر! من کاری خواهم کرد که مر
صد رحمت به کفن دزد اولی صد رحمت به کفن دزد ضرب المثل دزد
ادامه مطلب ...عجب سر گذشتی داشتی کل علی:. چون یک نفر به دقت تمام برای دیگری حرف بزند اما آخر کار ببیند که حرفش در او اثر نکرده، این مثل را به زبان میآورد. . یک بابایی مستطیع شده بود و به مکه رفته بود و برگشته بود و شده بود حاجی و همه به او میگفتند: حاجلی (حاج علی). اما یک دوست قدیمی داشت که مثل قدیم باز به او میگفت: کللی (کل علی ـ کربلایی علی). مثل اینکه اصلاً قبول نداشت که این بابا حاجی شده!. این بابا هم از آن آدمهایی بود که تشنه عنوان و لقب هستند و دلشان لک زده برای عنوان! اگر هزار بلا سرشان بیاید راضیند اما به شرط اینکه اسم و عنوان آنها را با آ
ضرب المثل سر عجب سر گذشتی داشتی کل علی؟ ضرب المثل علی
ادامه مطلب ...هم چوب را خورد و هم پیاز را و هم پول را داد:. در زمان قدیم شخص خطاکاری بود که حاکم دستور داد برای جریمه خطایش باید یکی از این سه راه را انتخاب کند یا صد ضربه چوب بخورد یا یک من پیاز بخورد یا اینکه صد تومان پول بدهد. مرد گفت: "پیاز را میخورم" یک من پیاز برای او آوردند. مقداری از آن را که خورد دید دیگر نمیتواند بخورد گفت: "پیاز نمیخورم چوب بزنید" به دستور حاکم او را لخت کردند. چند ضربه چوب که زدند گفت: "نزنید پول میدهم" او را نزدند و صد تومان را داد. . . ضرب المثل های زیبا از شهر و دیار خودتون رو در بخش نظرات بنویسید. یک دنیا سپاسگذار
ضرب المثل چوب ضرب المثل با چوب ضرب المثل با پیاز
ادامه مطلب ...سرو کیسه کردن:. این ضرب المثل که در اصطلاح عوام سر کیسه کردن هم گفته می شود در معنی و مفهوم استعاره ای کنایه از این است که تمام موجودی و مایملک کسی را از او گرفته باشند . . امروزه این اصطلاح در محیط قمار خانه و قمار بازی بیشتر مصطلح است و به افرادی که تمام موجودی را باخته باشند اصطلاحا می گویند:" فلانی را سر کیسه کردند. البته در مورد افراد ساده لوح هم که بر اثر زبان بازی اشخاص دغلباز و فریبکار همه چیز را از دست بدهند این ضرب المثل از باب استشهاد و تمثیل به کار برده می شود. . در ادوار گذشته که وسایل نظافت و آرایش و پیرایش تا این اندازه موج
ادامه مطلب ...سبزی پاک کردن:. عبارت مثلی بالا در مورد افراد متملق و چاپلوس به کار می رود بخصوص چاپلوسانی که جز چرب زبانی و تقرب از طریق سالوسی و ریاکاری هنر دیگری ندارد. . این دسته از متملقان چاپلوس به منظور تامینئ مقاصد خویش طرف مقابل را به عرش اعلی می رسانند و از هرگونه مدح و ستایش در حق ممدوح دریغ و مضایقت ندارند. . ". شاه بر صندلی جلوس کرده عملیات آشپزان با نوای موسیقی شروع می گشت. سپس شاه میرفت و وزرا مشغول پاک کردن سبزی می شدند و واقعا سبزی پاک می کردند ، من خود عکسی از این آشپزان دیده ام که در صدر اعظم مشغول پوست کردن بادنجان و سایرین هر یک ب
ادامه مطلب ...سایه تان از سرما کم نشود:. در عبارت بالا معنی مجازی و استعاره ای سایه همان محبت و مرحمت و تلطف و توجه مخصوصی است که مقام بالاتر و مؤثر تر نسبت به کهتران و زیر دستان مبذول می دارد. این عبارت بر اثر لطف سخن نه تنها به صورت امثله سائره در آمده بلکه دامنه آن به تعارفات روزمره نیز گسترش پیدا کرده در عصر حاضر هنگام احوالپرسی یا جدایی و خداحافظی از یکدیگر آن را مورد استفاده و اصطلاح قرار می دهند. . زمانی که اسکندر مقدونی در کورنت بود شهرت وارستگی دیوژن را شنید و با شکوه و دبدبه سلطنتی به ملاقاتش رفت. . دیوژن که در آن موقع دراز کشیده بود و در مقا
ضرب المثل سایه ضرب المثل سرما ضرب المثل با سرما
ادامه مطلب ...ستون پنجم:. اصطلاح ستون پنجم از نظر معنی و مفهوم مجازی همان جاسوسی است منتها با این تفاوت که جاسوس به ضرر و زیان بیگانه کار می کند و نفی و مصلحت ملت و کشور خویش را ولو به قیمت جان از نظر دور نمی دارد در حالی که ستون پنجم این معنی را افاده نمی کند بلکه افراد این ستون دانسته یا ندانسته به زیان و ضرر خودی و نفع بیگانگان کار می کنند. . در جنگهای سه ساله اسپانیا ( 39-1936 میلادی) هنگامی که ژنرال مولا یکی از سرکردگان سپاه ژنرال فرانکو با ارتش خود به سوی مادرید پایتخت اسپانیا پیش می رفت برای کمونیستها که بر شهر مسلط بودند پیغام فرستاد که:" من با چ
ضرب المثل ستون ضرب المثل ستون پنجم
ادامه مطلب ...سرم را بشکن ، نرخم را نشکن:. عبارت بالا از امثله سائره است که بیشتر ورد زبان کسبه بازار و صاحبان دکانهای بقالی در برخورد با مشتریانی است که زیاد چانه می زنند تا فروشنده مبلغی از نرخ جنس بکاهد ولی فروشنده با عبارت مثلی بالا به مشتری پاسخ گوید. . نرخ شکستن نقطه مقابل نرخ بالا کردن و به معنی کم کردن قیمت است که فروشنده حاضر است سرش را بشکند ولی نرخ کالایش نشکند و پایین نیاید. . مثل بالا در مورد دیگر هم به کار می رود و آن موقعی است که کسی در عقیده و نیتی که دارد مقام و ثابت قدم باشد و دیگران بخواهند وی را از آن عقیده و نیت که گاهی با مصالح و م
ادامه مطلب ...